كلمه فقه در قرآن و حديث
كلمه " فقه " و " تفقه " در قرآن كريم و در احاديث ، زياد به كار
برده شده است . مفهوم اين كلمه در همه جا همراه با تعمق و فهم عميق است
. در قرآن كريم آمده است :
« فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فی الذين و لينذروا قومهم
اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون »( 1 ) .
چرا از هر گروهی يك دسته كوچ نمیكنند تا در امر دين بصيرت كامل پيدا
كنند و پس از بازگشتن ، مردم خود را اعلام خطر نمايند ، باشد كه از
ناشايستها حذر نمايند .
در حديث است كه رسول اكرم فرمود :
« من حفظ علی امتی اربعين حديثا بعثه الله فقيها عالما » ( 2 ) .
هر كس چهل حديث بر امت من حفظ كند خداوند او را فقيه و عالم محشور
كند .
درست نمیدانيم كه علماء و فضلاء صحابه به عنوان " فقهاء " خوانده
میشدهاند يا نه . ولی مسلم است كه از زمان تابعين ( شاگردان صحابه كسانی
كه پيغمبر را درك نكرده ولی صحابه را درك كردهاند ) اين عنوان بر عدهای
اطلاق میشده است .
هفت نفر از تابعين به نام " فقهاء سبعه " خوانده میشدهاند . سال 94
هجری كه سال فوت حضرت علی بن الحسين عليهماالسلام است و در آن سال سعيد
بن مسيب و عروش بن زبير از فقهاء سبعه و سعيد بن جبير و برخی ديگر از
فقهاء مدينه در گذشتند به نام " سنة الفقهاء " ناميده شد . از آن پس
دوره به دوره به علماء عارف به اسلام - خصوصا احكام اسلام - " فقهاء "
اطلاق میشد .
ائمه اطهار مكرر اين كلمه را به كار بردهاند ، بعضی از اصحاب خود را
امر به تفقه كردهاند و يا آنها را فقيه خواندهاند . شاگردان مبرز ائمه
اطهار در همان عصرها به عنوان " فقهاء شيعه " شناخته میشدهاند